در گفتگوی اختصاصی عضو کانون کارآفرینان استان تهران با روزنامه فرصت امروز مطرح شد.
شتابدهندهها،فرشتگان کسبوکار و شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه سه نهاد مالی و حمایتی هستند که لزوما پول در اختیار شرکتها و صاحبان ایده و فناوری قرار نمیدهند/ تنها 10 تا 20درصد سرمایهای که این نهادها در اختیار استارتاپها یا کارآفرینان قرار میدهد به شکل منابع مالی است.
گزارشها و مطالب پیشین موضوعات مختلفی در رابطه با سرمایهگذاریهای جسورانه یا خطرپذیر در همین صفحه برای شما تبیینشد. هرچند مباحث سرمایهگذاری جسورانه چند سالی است که در ادبیات سرمایهگذاری واردشده و رشد و شکوفایی آن سابقهای کمتر از 10 سال دارد با این وجود روندتصاعدی رشد شرکتهای مبتنی بر فناوری و نوآوری این الزام را به وجود آورده تا بهناچار بخشی از فضای سرمایهگذاری کشور ما تحت تاثیر این ساختارها قرار گیرد. آنچه پیش رودارید گفتوگویاختصاصی «روزنامه فرصت امروز» با خسرو سلجوقی یکی از کارآفرینان برتر و عضو کانون کارآفرینان استان تهران و عضو هیات عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران در رابطه با موضوع سرمایهگذاریهای جسورانه است. در حال حاضر وضعیت سرمایهگذاری مخاطره پذیر (جسورانه) در کشور به چه صورت است؟ به نظر شما آیا اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخداده کافی بوده؟
گزارشها و مطالب پیشین موضوعات مختلفی در رابطه با سرمایهگذاریهای جسورانه یا خطرپذیر در همین صفحه برای شماتبیین شد. هرچند مباحث سرمایهگذاری جسورانه چند سالی است که در ادبیات سرمایهگذاری واردشده و رشد و شکوفایی آن سابقهای کمتر از 10 سال دارد با این وجود روندتصاعدی رشد شرکتهای مبتنی بر فناوری و نوآوری این الزام را به وجود آورده تا بهناچار بخشی از فضای سرمایهگذاری کشور ما تحت تاثیر این ساختارها قرار گیرد. آنچه پیش رودارید گفتوگوی اختصاصی «روزنامه فرصت امروز» با خسرو سلجوقی یکی از کارآفرینان برتر و عضو کانون کارآفرینان استان تهران و عضو هیات عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران در رابطه با موضوع سرمایهگذاریهای جسورانه است. در حال حاضر وضعیت سرمایهگذاری مخاطره پذیر(جسورانه) در کشور به چه صورت است؟ به نظر شما آیا اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخداده کافی بوده؟
ببینید در دهههای اخیر سه نهاد مالی برای این منظور راهاندازی شده، در دهه 80 سه ساختار حمایتی مرکز رشد، پارک علم و فناوری و کریدور علم و فناوری راهاندازی شد، در همین راستا سه نهاد مالی برای تامین مالی سرمایهگذاریهایمخاطرهپذیر یا جسورانه به وجود آمد. شتابدهندهها (accelerator) فرشتگان کسبوکار(Business angel) و شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه یا مخاطره پذیر (Venturecapital) سه نهاد مالی هستند که همگی در راستای حمایت از این نوع سرمایهگذاریها به وجود آمدهاند اما همچنان این نهادهایمالی حمایتی نتوانستهاند به جایگاه واقعی خود در یک ساختار درست و اصولی حمایتی از سرمایهگذاریهای جسورانه برسند و چون مباحث نوآوری و فناوری در سرمایهگذاریهای جسورانه یا مخاطره پذیر بیشتر مطرح است نیازمند شکلگیری این ساختارها و شیوههای حمایتی جدیداست.
در موردvcها یا همان شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه در حال حاضر 23شرکت در کشور راهاندازی شده است اما مجوزهای لازم را برای تامین مالی ندارند البته تمام این شرکتها در اداره ثبت شرکتها ثبتشدهاند اما این شرکتها باید برای تامین مالی تحت حمایت بورس کار میکردند که خوشبختانه از بهمنماه سال گذشته این اتفاق افتاد و تفاهمی با سازمان بورس صورتگرفته که این مجوزها از سوی سازمان بورس صادر شود و میتواند در رشد و توسعه این شرکتها موثرباشد. در مورد شتابدهندهها هم تا به امروز این ابهام وجود دارد که چه نهادی باید بر کار این شرکتها نظارت داشته باشد و به این شرکتها مجوز بدهد تابه امروز پنج شرکت شتابدهنده در دانشگاههای سطح اول کشور مانند دانشگاه شریف،تهران و... راهاندازی شده که توسط خارجیها راهاندازی شده است.
در موردbaها یا همان فرشتگان کسبوکار هم میتوان گفت که خیلی سازمان و ساختار رسمی ندارند و شبیه صندوقهای سرمایهگذاری خانوادگی است که خیلی آمار مشهود و مشخصی ندارند. در دنیا این نهادهای مالی از سال 2006شکلگرفته و سابقه آنچنان طولانی ندارد ولی در همین مدتزمان کوتاه توانسته به جایگاه خوبی برسد. در مورد کشور ما هم میتوان گفت که اقدامات خوبی صورت گرفته اماهمچنان فاصله زیادی تا شکلگیری یک ساختار اصولی و پویا در کشور داریم.
ما نهادهای مالی مانند بانکها و صندوقهای قرضالحسنه و... را درکشور داریم بنابراین چه لزومی دارد که این نهادهای مالی را که فرمودید در کشور بازسازی و راهاندازی کنیم؟
مهمترین تمایز بین این سه نهادی که برایتان مطرح کردم و نهادهای مالی موجود در سرمایه و پول است. ما واژهای داریم به نام سرمایه و واژهای داریم به نام پول، بنابراین این سه نهاد مالی و حمایتی لزوما پول در اختیار شرکتها و صاحبان ایده و فناوری قرار نمیدهند. شاید بتوان گفت که تنها 10 تا 20درصد سرمایهای کهاین نهادها در اختیار استارتاپها یا کارآفرینان قرار میدهد به شکل منابع مالیاست. بیش از 80درصد این سرمایهها به شکل حمایتهای مدیریتی، حقوقی، آموزشی و...در اختیار این شرکتهای نو پا قرار میگیرد به همین دلیل هم هست که مدتی طول کشید تا تفاهمات لازم با سازمان بورس برای دادنمجوزها صورت گیرد.
درواقع این نهادها از مکانیسم شبکههای اجتماعی و پتانسیلهای مبتنی بر وب، سرمایههای خرد مردم را تجمیع میکنند و در اختیار شرکتهای نو پا قرار میدهند.بالطبع آن دو واژه جمع سپاری (Crowdsourcing) و تامین سرمایه جمعی(crowdfunding) وارد ادبیات اقتصادی شرکتهای نوپا میشود که در حال حاضر شناخت کلی جامعه نسبت به این اصطلاحات بسیار اندک است و باید سعیشودتا این مبانی برای مردم تبیین شود. مسئله دیگر این است که حتی برخی از مسئولان هم با این مفاهیم آشنایی ندارند و همین مسئله باعث شده تا در پیشبرد کار و شکلگیری این نهادها با مشکلاتی مواجه شود.
این تامین سرمایه جمعی(crowdfunding) در ساختار کلی تامین مالی چطور تعریف میشود؟
فرض کنید بنده یا شما بهعنوان صاحب ایده میخواهیم تامین مالی طرحخود را دنبال کنیم به این ترتیب فرد نوآور در وبگاه یک شبکه اجتماعی طرح خود و ویژگیهای آن را مطرح میکند و از علاقهمندان دعوت به مشارکت در ایده میکند. ممکن است عدهای از افراد محصول نهایی ایده را خریداری کنند که بهنوعی بازاری جدید برای ایده مطرح میشود و عملاً چیزی که تولید نشدهبخشی از آن پیشفروش شده است. ممکن است افرادی به دنبال خرید ایده باشند یابخواهند بهصورت مشارکتی در آن سرمایهگذاری کنند یا به لحاظ دانش فنی و شکلگیری تیم کاری این ایده را حمایت کنند یا به هر شکل دیگر.
مسئله مهمی که این شیوه با آن مواجه است بحث اعتماد و اطمینانسازی است.به نظر شما این اعتماد چطور شکل میگیرد؟
نکته بسیار مهمی را مطرح کردید.ببینید ما در حال حاضر در سیستمهای تامین مالی توسط بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری و... که شکل متداول کار استواسطههای مالی را تعریف میکنیم درواقع نهادهای مالی موجود بهعنوان واسطههای مالی در حال فعالیتاند که این اطمینان را برای سرمایهگذارانو مخاطبان به وجود میآورد،درحالیکه در ساختارهایی که گفته شد رابطهای مالی تعریفشده است که همان شبکههای اجتماعی و وبگاههای موجود و شناختهشده است بنابراین شخصی که بهعنوان صاحب ایده یا نوآوری ثبتنام میکند و به دنبال جذب سرمایه است دارای هویت شخصی و ثبتشده است بنابراین در اینجا هم رابطهای مالی نقشاطمینانسازی را دارد. و این مسئله تا حد زیادی نیازمند شکلگیری یک سرمایه اجتماعی است. من فکر میکنم در حال حاضر این سرمایه اجتماعی در کشور ما در حد مطلوب نیست باید سازمانهای واسط و متولی این امرمانند رسانهها، بورس، وزارت صنعت، معدن و تجارت و... هم همراهی کنند که شکلگیری این فرهنگ نیازمند زمان است.
با توجه به اینکه مهمترین بخش کار را میتوان در تشکیل تیمهای کاری تعریف کرد در این راستا چهاقداماتی انجامشده است؟
یکی از کارهایی که acceleratorها انجام میدهند و میتوانند نقش موثر در تسریع کار داشتهباشندهمین امر است. شیوههای مدیریتی استارتاپویکندها کمک میکند این اتفاق بیفتد لااقل تمرین تیم شدن در این رویدادها رخ میدهد. اتفاق جالبی که در استارتاپویکند اصفهان که اخیرا هم برگزار شد افتاد این بود که براساس تخصصهای موردنیاز برای شکلگیریتیمهای کاری فرآیند ثبتنام را انجام دادند که فکر میکنم کمک بزرگی به این مسئلهتیم شدن میکنند.
میزان ریزشها در این رویدادها بسیار بالاست و شاید کمتر از 10درصد این تیمها بتوانند به حیات خود ادامه دهند. این مشکل را چطور میتوان مرتفع کرد؟
این موضوع بیشتر با اصل برگزاری استارتاپویکندها و نهادها و سازمانهایی که برگزارکننده این رویدادها هستند در ارتباط است. در حال حاضر نهادهای مختلفی این رویدادها را برگزار میکنند که نمیتوانند در ادامه راه در کنار تیمهایبرتر باشند بنابراین استارتاپویکند را باید نهادهایی برگزار کنند که بهacceleratorها، venturcapitalها وBusiness angel ها دسترسی و ارتباط داشته باشند.
در سالهای اخیربرخی بانکها به حوزه سرمایهگذاریهای جسورانه یا مخاطره پذیر وارد شدند و اقداماتی در این زمینه انجام دادهاند. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم ورود بانکها به این موضوع فینفسه میتواند خوب باشد اما این نگرانی هم وجود دارد که رفتارهایی که انجام میشود نشأت گرفته از ویژگیهای رفتاری بانکها باشد بهعنوان مثال یکی از ویژگیهای رفتاری بانکها عدمخطرپذیریآنها در مناسبات اقتصادی است درحالیکه vcها در نقطه مقابل این رفتار قرار دارند مگر اینکه ماهیتاً تفکیکی بین این فعالیتها و عملکرد کلی بانکها قائل شد.
شتابدهندهها، فرشتگان کسبوکار و شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه سه نهاد مالی و حمایتی هستند که لزوما پول در اختیار شرکتها و صاحبان ایده و فناوری قرار نمیدهند. شاید بتوان گفت که تنها 10 تا 20درصد سرمایهای که این نهادها در اختیار استارتاپها یا کارآفرینان قرار میدهد به شکل منابع مالی است.بیش از 80درصد این سرمایهها به شکل حمایتهای مدیریتی، حقوقی، آموزشی و... در اختیار این شرکتهاینو پا قرار میگیرد